این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده ، توش می گه :
آمامیو و فلان ، یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی می گه
اما به خدا راست میگه ، دنیا خیلی نامرده !
این آهنگ معروفه هست که جیپسی کینگ خونده ، توش می گه :
آمامیو و فلان ، یک کلمه اش رو هم نمی فهمم چی می گه
اما به خدا راست میگه ، دنیا خیلی نامرده !
دستانت یعنی در بیابانی بی آب و علف گم شدن، تنها شدن، با مار ها و عقرب ها مبارزه کردن و آنگاه که بر زمین افتادی و آمده تسلیم شدن شدی کسی از آن دور فریاد بزند: هاااااااای اینجا چه می کنی تنها؟
دوست داشتم چشمانم با چشمانت چند قدمی آن دور ها آنجایی که گوشی نیست سخن می گفتند. دستان هم را می گرفتند میرفتند هرجا که عشقشان می کشید. میرفتند در کافه کوچکی می نشستند و ساعت ها قهوه شان را می نوشیدند و سیگارشان را برای هم روشن می کردند. آخر شب آن گوشه ها، آنجایی که تاریک است، آنجایی که فقط چشم است و چشم، بوسه ای گرم، بوسه ای از جنس چشمانم، چشمانت...سلام اسم من مجید است میخواستم با شما... .
عزل، آزادی، قهرمانی
بعد از سال ها تیتر روزنامه "اعتماد" به دلم نشست. بعد از سال ها چهارشنبه ای خوب آمد.
چهارشنبه ای که همین دیروز با 3 اتفاق خوب و آرام بدون هیچ تنش خبری، در سکوت کامل با لبانی کشیده از شوق خوشحالی، یک لبخند ساده یک روز ساده ساخت. یک روز باور نکردنی ساده. حالا "اعتماد" خودش را در این روز ها نشان می دهد. روزهای خوبم آرزوست.
زندگی یعنی سیگاری که هر روز عصر با رفقایت روشن می کنی و طوری می کشی که با دوستانت تمام کنی.
بعضی از آدم های دور و برت و باید گاهی بخاطر اینکه صدمه نبینند بگی برن!
بعد خیلی جالبه این آدم ها حتی بعدا نمیام بپرسن چرا من و تو که مشکلی نداشتیم، چرا گذاشتی برم؟
سوال هیچ وقت شما را حقیر نخواهد کرد.
فکر می کردم برای اینکه خوشجال باشم باید خودم را تغییر دهم. حالا فهمیدم اشتباه می کردم، 5 سال طول کشید تا کسی را که حتی دوستش نداشتم را از ذهنم پاک کنم. تصورشم نمیکنم که فراموش کردن تو چقدر طول می کشه و برای انکه به اینجا برسم زدم یه شتر مرغ و لت و پار کردم.
شب، نبودنت را به شیشه می کوبد. شاید پشت این صدا تو باشی. پنجره را باز می کنم بدنبالت پنجره به پنجره می گردم. دلت برایم تنگ شده؟ آمدم، بیا با هم پرواز کنیم. بیا امشب ستاره شویم.