۷ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

فشار

سه بار نوشتم عین سه بار و پاک کردم تا یه چیزه جدید بنویسم. دیگه نشد، وقتی نوشته اولت نوشته نیست بقیه اش یک سری فشار مغزیه برای کم نیاوردن در مقابل حماقتته!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

هر روز

همیلتون می گفت: اگر با لبخند روزت را به شب برسانی حتما خوشبخت خواهی شد!

من هر روز می خندیدم ولی

تو را نیافتم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نازنین

اول صبح، داخل لابی ساختمان نشسته بودم و از درهای شیشه ای به بیرون نگاه می کردم. پیرمرد ها و پیرزن ها باز مثل هر روز بیرون از لابی روی نیمکت ها ولو بودند و حرف میزدند. این جماعت اگر باران میامد همه شان در کافه ، چای خانه و خانه همسایه جمع میشدند و همین کار را می کردند. ولی امروز قرار بود من سری به دفترم بزنم و از میان پوشه های در هم ریخته عکس نازنین را پیدا کنم. آن را در آگهی روزنامه چاپ کنم و بگویم گمشده! هرکه پیدایش کند جایزه نقدی تقدیم خواهد شد. چند هفته پیش هم این کار را کرده بودم ولی متاسفانه هیچ کس زنگ نزد حتی حالم را بپرسد. از لابی خارج شدم و سیگارم را روشن کردم. پیرمرد ها و پیرزن ها هنوز آنجا حرف میزدند. ترس من از باقی عمر همین بود. 

امروز جای بهتری را برای چاپ انتخاب میکنم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

حساب و کتاب

لحظاتی هست که آدم برای جواب عزیزش حتی لبخند را هم کم می آورد. ماهیچه های لب و گونه هایش یارای هیچ کاری را ندارند. دلش از جایش کنده می شود اما هیچ حرفی را نمیتواند به زبان بیاورد. اگر کمی هم بخواهد بگوید جز "هیچی" از جایی خبر ندارد و گوشه ی لبش سه ثانیه بیشتر بالا نمیماند. چشمهاش به هیچ جا نگاه نمیکند و رازی تکان دهنده را در سینه اش هی میچرخاند و هی زخم عمیقتر برای خودش میتراشد.
لحظاتی هست که آدم اگر با دنیا حساب و کتاب نداشت؛ به همه میگفت: گوش کنید؛ این صدای افتادن بار روی دوش من است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

تمام کتاب ها

امتحان ها بلاخره تمام شد. تحویل ها هم تمام شد. حالا می توانم یک دل سیر کتاب هایی که خریده ام و انباشته شده اند را بخوانم. ولی ته دلم هر روز خالی تر می شود، خالی تر بخاطر آنکه به زمان موعد جوابت نزدیکتر میشوم. حالا که دیگر نه امتحان داری و نه سرشلوغی. همین روز ها تمام میشود. تمام آرزوها و کابوس ها، تمام کتاب های نخوانده روی میزم.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

مسئله داغون حجاب

مادرها و مادر بزرگ های اغلب ما ، چه در رژیم گذشته و چه در نظام جمهوری اسلامی ، حجاب کامل را رعایت می کردند و می کنند ، بی آن که 26 نهاد حکومتی برای حجاب آنها برنامه ریزی کنند. حتی در زمانی که حجاب ممنوع بود یا بی حجابی آزاد بود هم حجاب شان را رعایت کردند. 
علت چه بود؟ آیا جز این بود که به آموزه های دینی باور داشتند؟ آیا جز این است که همین الان هم کسانی که متدین هستند،‌ فارغ از این که دولت چه می گوید و کدام جناح سرکار است، حجاب شان را رعایت می کنند؟

به جای همه بحث های بیهوده ای که درباره حجاب در کشور می شود و به جای صرف منابع کشور برای بگیر و ببند و نشان دادن کارت زرد به وزیر و ... باید ایمان عمومی جامعه را تقویت کرد.
اما مسوول مستقیم این کار کیست؟‌ هر چند همه دراین باره مسوولیت دارند اما در تقسیم وظایف، این حوزه های علمیه هستند که عهده دار ترویج دین و ارتقای سطح ایمان مردم اند. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

منطقه من :))

منطقه من اینطوریه

قاضی: تو السالوادور چه کار میکردی؟!
چگوارا: آفتاب میگرفتم !
قاضی: پس چرا ساختمان دادگستری رو منفجر کردی؟!
چگوارا: جلوی آفتابمُ گرفته بود !

 

Che- Steven Soderbergh

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰