آیا شما این دختر و میشناسید؟
- بله!
-چطور؟
- شبها با من میخوابید.
- شما کسی و میشناختید که از او کینه ای داشته باشه یا با او قبلا ارتباط داشته؟
- نه!
- جنازه و ببرید و شما آقا حرفی دیگه ای نیست...
- من خیلی دوستش داشتم
امروز یه دختره داش باهام میحرفید گفت:
توی عشق، وسطش میشه ول کرد رفت، من نمی دونم چرا طرف مقابل خودشو جم نمی کنه.
منم گفتم:
منم دوست دارم همین الان با لگ بزنم در کونت، من نمی دونم چرا تو باید ناراحت شی!!!
رفتم از پیش همچین کند ذهنی
خدا ظالمترینه، وقتی پدر مادرا رو بیخبر با خودش میبره یه جایی که فقط دستِ خودش بهشون میرسه. ما هم که بریم بمیریم از غصه، هو کِرز؟
خب خوبیش همینه اینطوری از بقیه جدا میشی یکی میشی تنها میشی داغون میشی بعد انگار تمام دنیا دارن فوشت میدن، اون موقس که حس می کنی کفر دنیارو در اوردی
انگار دیگه هیچ حسی ندارم، قبلنا همیشه دنبال این بودم دلم یه جا گیر کنه، یهو! درگیرش شم ولی الان دیگه نه، دیگه نه می خوام نه انگار دلی مونده.
تو عمرم هم غارپو قورپ عاشق نشدیم بگید این یارو انتهای دختر باز ها، نه والا بی کسی طی کردیم شدیم این. انگار که قرار تو این بازی های روزگار آدم بیشتر بی دل شن.