کتاب

اگر خونه بسازم میخوام یه خونه بسازم که مثل خودم باشه، یه جایی داشته باشه شبا بری بشینی با چایی و کتاب روی فرش و پشتی نه مبل و میز، لم بدی قلیون داغ اماده چندتا پک کوچیک بعد بشینی کتاب بخونی، اخر سر هم همونجا دراز بکشی اخر شب یکی، فقط یکی بیاد زیر سرت بالش بزار اروم بگه منم بخواب....

عالیه

خاطره

بقول یه دوستی که دخترم بود: من بلدم چطوری بدزدمش عمو مجید

من: منم بلدم چطوری ب...نمت گلم 

اون: خفه شو من عمرا اجازه بدم به یکیشون

من: اجازرو تو خیانت اول دادی گلم بوس اول که رد بدل شد دلت جن.... شد رفت اره عمو مجید بقربانت

اون: مجید ک..... من یعنی با یه ج.... یکس ام؟

من: یاد داستان اون زاغ اقتادم که ادای اون کپک بود انگاری تو کوه در میورد، اونم کبک نشد ولی روحشو بخشید تو هم،هم

اون:....

من: اه...جوونیم چقدر

بگو

دلها هم دلهای قدیم لامصب واس ما که شده معتاد و بنگی

زن

می خوام خر شم زن بگیرم :)))))))

استاد

امرو به استادم گفتم استاد دهن مارو سرویس کردی ها...
الان احساس رئیس بودن می کنم خیلی حال داد

اوس

گاهی بهترین وسیله برای فراموشی، دیدار دوباره است.

با معرفتا - زرویی نصرآبادی

خوشا به حال اون که تو محله‌ش

هوای عاشقی زده به کله‌ش 

 

کسی که قلبش اتصالی داره

می‌دونه عاشقی چه حالی داره 

 

با این که سخته، بازدلنشینه

«پش، تپش، وای‌از تپش» همینه 

 

رد وبدل که شد نگاه اول

بیرون میاد از سینه آه اول  

 

دل می‌گه هرچی‌بش بگی فوتینا

خواب و خوراک و زندگی فوتینا 

 

عاشق شدن شیدایی داره والا

«اطرخواهی رسوایی داره» والا 

 

وقتی طرف توکوچه پیدا می‌شه

توی دلت یه باره غوغا می‌شه 

 

آرزوهات خیلی دورن انگاری

توی دلت، رخت می‌شون انگاری

  

صدای قلبت اون قدر بلنده

که دلبرت می‌شنوه و می‌خنده 

 

دین و مرام و اعتقادت می‌ره

اون که می‌خواستی بگی، یادت می‌ره

یه چیزی هست

وقتی گلوم میگیره یعنی یکی از دستم شاکی، احتمال میدم کی باشه ببخش پیلیز اگر چیزی هس حرف میزنیمخو

روحیه

حالم یه چند روزی گرفتس، رفتم شمال اومدم ولی هنوز گرفتس تمام تلاشمو میکنم که بعضیا نبینن، سعی میکنم با بقیه بگردم یکمی شاد باشم روحیه بیاد سر جاش

اوف

12ساعت بری شمال و بیای انگار کوه کندی