خوشا به حال اون که تو محله‌ش

هوای عاشقی زده به کله‌ش 

 

کسی که قلبش اتصالی داره

می‌دونه عاشقی چه حالی داره 

 

با این که سخته، بازدلنشینه

«پش، تپش، وای‌از تپش» همینه 

 

رد وبدل که شد نگاه اول

بیرون میاد از سینه آه اول  

 

دل می‌گه هرچی‌بش بگی فوتینا

خواب و خوراک و زندگی فوتینا 

 

عاشق شدن شیدایی داره والا

«اطرخواهی رسوایی داره» والا 

 

وقتی طرف توکوچه پیدا می‌شه

توی دلت یه باره غوغا می‌شه 

 

آرزوهات خیلی دورن انگاری

توی دلت، رخت می‌شون انگاری

  

صدای قلبت اون قدر بلنده

که دلبرت می‌شنوه و می‌خنده 

 

دین و مرام و اعتقادت می‌ره

اون که می‌خواستی بگی، یادت می‌ره