تو زندگی قبلیم یک کابوی جایزه بگیر بودم تو سال 1890 تو آریزونا، که واسه پول دنبال یک قاتل میگشتم ولی وسطش عاشق دختر رقاصه کاباره سن دیه گو میشم و نصف کاره رها میکنم و شهر نشین میشم