یکی از دوستانم دیشب با من تماس گرفت و از من خواست چند دقیقه برم پایین خانه مان و با او صحبت کنم. عجیب بود برایم، بعد از ازدواجش دیگر پیش ما نمی آمد. رفتم دمه در خانه و نشستم داخل ماشینش. گفت: زنم رفت!

با هم ساعتی صحبت کردیم و او گفت دلیل طلاق او هم این بود که مقایسه می کرد. من را با دوستانم،‌فامیل،‌دیوار،‌کتری، یخچال و ... هرچی که دلت بخواهد و در آخر هم می گفت تو خیلی بچه ای و من همیشه نگاه اش می کردم.

 

بگذریم، ولی مقایسه کردن در افراد به نظر این بنده حقیر، حماقت است. افراد بخاطر نادانیشان مقایسه می کنند. مرد ها هیچ گاه زنشان را مقایسه نمی کنند چون تک فکرند. یعنی همسرشان دوستشان همان است همان یک عدد، دیگر نیست، به او و به عقایدش احترام می گذارند و دیگر نمی گویند علی بهتر از محسن است. ولی متاسفانه خانم ها خیر، در باب همسران و کلا کسانی که دوست دارند مقایسه می کنند. می دونید این عمل من را یاد خریدن اجناس می اندازد. واقعا گاهی حس می کنم خدا هم در آخر بهشت و جهنم را با مقایسه تقدیم می کند. مقایسه برای خریدن خوب است چون شما با نخریدن تلویزیون سامسونگ،‌شرکت سامسونگ را بدبخت خود نمی کنید. شما با خرید تلویزیون دیگر نیازتان را بر طرف می کنید، ولی آدم ها اینطور نیستند. رویاهای شما قیاس را میسازند. در یکجا خواندم در تاریخ انگلیس از پادشاه انگلیس می پرسند چرا زنان را در امور کشور راه نمی دهید،‌او هم می گوید زیرا حسادت و مقایسه می کنند. شاید بگوییم این شخص پادشاه بریتانیای کبیر بوده و خونخوار بوده و ... ولی درک کل حرفی است درست. کمی افکارتان را باز کنید گاهی اگر شوهرتان لباس خوب نمی پوشد دلیلش خریدن لباس نو برای شماست،‌گاهی نداشتن پول است و ... مقایسه سطح فکر شما را پایین میاورد و شما را در انتخاب افراد کوچک، زیرا شما فقط سطح اول کار را میبینید و این جز پشیمانی دیر هیچ چیز ندارد.

انشاالله که خداوند شما را،‌ما را همه قیاس کننده ها را مدنیت، انسانیت، و افکار عمیق اعطا کند.