آنقدر درد را بار میزنم که سینه ام به خاک کشیده می شود. ولی باز با این تفاسیر می ایستم و لبخند میزنم و در مقابلت جفتک می اندازم. من مرد دردم، برای همین است آغوشم این قدر بزرگ است. جای درد های تو است، من اینطور ساخته شده ام که درد های تو هم مال من باشد. دیر نیا سینه ام درد می کند...