دلم میخواد برم یه قهوه خونه بشینم تخت کنار حوض، بگم قهوه چی یه چایی بیار، استکانی نه لیوانی، کف تقاله هم نداشته باشه، بریز بیار با شکر پنیر تازه، یه قلیون داغ، خودتم بیا بیشین پیشم. قهوه چی شب شده، خسته ام

ما هر دو، شمع مرده از یک پُفیم
بیا که گل بگیم و گل بشنُفیم