۵۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است
دلم می خواد برم تو یه روستا زندگی کنم، برم بیخیال تمام زندگی و دانش و علم و دغدغه های شهری باشم، برم بشینم واسه خودم گله ببریم بیرون چرا بدم شب بیا شام شیرو نون بزنم، سیگارمو بکشم رادیو روشن کنم یکم برام ور ور کنه بعد بشینم با گوسفند یه دل سیر حرف بزنم بگم
یکی بود یکی نبود
من قدیما یه جایی زندگی میکردم
گرگایی داشت، گرگای وحشی...خیلی خطرناک بودن
آره دغدغه زندگیت انسانیت باشه، چگوارا و حرفای دکارت باشه، سفر شمال بنای مزخرف مقدمات طراحی 2ت باشه، همه ما آخر میشیم یه تابلو که نشان دهنده فاصله مانده تا آخر عمره
امروز سر کلاس آشنایی با معماری جهان داشتم 2ساعت از دوره گند و مزخرف
تاریک اروپا می حرفیدم و می گفتم کشت و کشتار بود، خیلی خوشحال از دانشگاه
اومدم بیرون با صحنه دوران تاریک ایران روبرو شدم، یکی از بچه های دانشگاه و
جلو دانشگاه با چاقو زده بودن داشتن سوار آمبولانسش می کردن... واقعا...
تا خونمون پیاده رفتم، پکر پکر، تا 8 شب تو راه به این فکر می کردم...چطوری میشه تموم شد، رفت دیگه نبود
امروز روز گند مزخرف و بی تو بود، حداقل یه کوچولو...اه...یه ذره یه چی می گفتی آدم دلگرم شه :(
دختر باس شیطون و حیوون باشه :)
چی کار کنم آخه هم میخوام هم نمیشه. نمیشه دیگه وقتش نیست عزیز زود ولی ...
هر سری مامانم میاد می گه دختر فلان هفته دیکه عروسیشه من می گم وای یکی دیگه از شانسام پرید:))) حالا اصن ربطی نداره یارو میتون 100سال از من بزرگتر با کوچیکتر یا اصن یه دنیا دیگه من به همه به عنوان شانس نگاه می کنم یعنی اینطور آدمی داغونی هستم :)))) بعد مامانم میگه عزیز ماشالا شما که دورت پره! می گم کو نیس که! می گه والا دختر همینطوری پشت سر هم بهت زنگ میزنن حال و احوالو...
بعله واقعا مچکرم از نوع تفکر مامان نسبت به من :)))))
در هر صورت زود مادر من زود حداقل واس من :)
گرچه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست
ای اجل! مهمان نواری کن که دیگر تاب نیست
فاضل نظری - اقلیت
کاش می شد یه بلیط رفت و برگشت به خوابتو گرفت نشست باهات یه شب اختلاط کرد نمیشه دیگه نمیشه اگه میشد این همه بدبختی نمی کشیدیم
میرسی
زود یا دیر مهم نیست میرسی
میدانم زودش خوب نیست و دیرش سخت
ولی میرسی
همچو بارانی که تابستان نمیآید
ولی پاییز میآیی
زمستان و بهار
ولی تابستان با همه گرمایش
خاطرات را نمی سوزاند
میایی میدانم
بدان میایی
جمعه نه
ولی هر روز میایی
تا دمه گوش من
زمزمه می کنی باز
می آیم
کمی صبر
سحر نزدیک است